نوشته شده در تاريخ سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:سخن,اندوه,مسعوده,حسن سلمانی, توسط حسن سلمانی |

سخن از بودن نیست

سخن از ماندن نیست

سخن از عمق غم است

و پریشانی یک دل

که در اندوه غریبانه ی خویش

بی صدا می شکند

و غباری که در اندوه زمان جاری است

سخن از تلخی یک« ناپیدا» ست...

مسعوده

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:, توسط حسن سلمانی |

کو همنفسی که بوی درد آید از او

صدپاره دلی که آه سرد آید از او

می سوزم و لب نمی گشایم که مباد

آهی کشم و دلی به درد آید از او

مسعوده

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

لحظاتی هست که هیچ چیز این زندگی قانعت نمی کند،

فقط نیاز به اندکی مردن داری...!

نیروانا

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

به دوست داشتن مشغولم،

همانند سربازی که سالهاست در مقرّی متروکه،

بی خبر از اتمام جنگ

نگهبانی می دهد!!!

نیروانا

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

آدم ها را از روی عکس هایشان نشناسید...

آدم ها،

از بی حوصلگی هایشان؛

از خستگی هایشان،

از دلتنگی هایشان،

از غصه هایشان، عکس نمی گیرند!

نیروانا

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

گریه می کرد گرگ

وقتی دید سگ به خاطر تکه استخوانی

لگدهای چوپان را تحمل می کرد...!

 

نیروانا جم

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

مردم کشورم دلشان تنگ توست، خدای من!

باور نمی کنی؟

قبرها را پیش خرید می کنند، قبل از مرگ!

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 اسفند 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

مگر اینکه برفی بیایدتا بتوانیم « آدم» بسازیم!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

تک درختی که به تنهایی بر لبه ی پرتگاهی رشد می کند؛ ثابت می کند که

« قبیله یعنی یه نفر...»

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 22 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

گاهی وقت ها دادن یک شانس دوباره به کسی، مثل دادن گلوله ی اضافیست. برای اینکه بار اول نتوانسته تو را خوب هدف بگیرد.

نیروانا

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

تا خیال گریه کردم یار رفت

این غزال از بوی خون رم می کند

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

همیشه قصه تلخ آدما تنها شدنه؛ اما زیباترین حکمتش، به یاد هم بودنه...!

میرزایف

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

دور تا دورم ابر مشکوکیست ،

جبهه های هوای تنهایی،

فصل فصل هجوم آبان هاست،

تف به جغرافیای تنهایی!!!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چندان دلخوش نباش که آزادی!

چه بسا در زندان های تو در تو، با دیوارهای ضخیم و بلند، در بند باشی و ندانی!!!!

 

فراهانی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

وقتی ناچار به گریختنی؛

تازه می فهمی که شهر چقدر بن بست دارد!!!

 

فراهانی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:ابر,آفتاب,پستو,عکس, توسط حسن سلمانی |

خنده می بینی ولی از گریه ی دل غافلی

خانه ی ما از درون ابر است و بیرون آفتاب

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ جمعه 15 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

بی تفاوت نیستم،

فقط دیگر هیچ کس برایم متفاوت نیست!!!!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

یاران این زمانه همه کاغذی گل اند

بویی نمی دهند و وفایی نمی کنند

م.ج

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

از او که گفت یار تو هستم، ولی نبود

از خود که زخم خورده ام از یار خسته ام!!!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

تنهایی ام را می برم کافه

تنهایی من آدم خوبیست

دیوانه ام در چشم آدم ها

دیوانگی هم عالم خوبیست

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:کلاغ,مزرعه,پستو,عشق, توسط حسن سلمانی |

عشق مترسک به کلاغ

آغاز مرگ مزرعه بود!

فربد

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:سیگار,درد,اخلاقی,پستو, توسط حسن سلمانی |

انسان موجودیست که گاهی سیگار می کشد و گاهی درد!

انسان موجودیست که گاهی با درد سیگار می کشد!!!

م.اخلاقی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

 

همیشه سخت ترین سیلی را از کسی می خوری که روزی بهترین نوازشگرش بوده ای...!!!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

این قوم همیشه کور و کر می زایند

یک حادثه از پی خبر می زایند

باید به کویر لوت زد یک شب تار

وقتی که درخت ها تبر می زایند

م.ج

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

از درد سخن گفتن از درد شنیدن

با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

با آواز قناری در قفس لبخندی زد؛ نمی دانست که او ترانه ی تنهایی را سر می دهد!

میرزاجانی

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

اینجا زمین است. رسم آدم هایش عجیب است!

گم که می شوی به جای این که دنبالت بگردند، فراموشت می کنند!

فربد

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چه زخم هایی بر دلم خورد تا یاد گرفتم که

هیچ نوازشی بی درد نیست!

م.ج

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

نیا باران،

زمین جای قشنگی نیست

من از جنس زمینم،

خوب می دانم که اینجا جمعه بازار است

و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دادند

در اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند

در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند

نیا باران،

زمین جای قشنگی نیست...

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

• اگر از حال ما می پرسی ای دوست

• ملالی نیست جز اندوه بسیار!!!

مجید خادم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چه کسی می گوید که گرانی شده است؟

دوره ی ارزانیست!

دل ربودن ارزان،

دل شکستن ارزان!

دوستی ارزان است!

دشمنی هم ارزان!

و شرافت ارزان!

آبرو قیمت یک تکه ی نان

و دروغ از همه چیز ارزان تر!

قیمت عشق چه قدر کم شده است!

کمتر از آب روان

و چه تخفبف بزرگی خورده،

قیمت هر انسان!

خادمی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

ماهی هم به آرزوی دیرینه اش رسید...

آرزوی پرواز...

ولی ...!!!

عجب چنگالی داشت عقاب.!

نیروانا جم

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

بسیار برای تو نوشتم غم خود را

بسیار مرا نامه، ولی نامه بری نیست

اخلاقی

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

اینجا زمین است

رسم آدم هایش عجیب است!

این جا که گم می شوی، به جای این که دنبالت بگردند،

فراموشت می کنند!!!

فربد

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

باران آبرویم را خرید،

شبیه مردی که گریه نمی کند

به خانه برگشتم!

اخلاقی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

کمی ستاره بیاور و روشن کن اینجا را

گناه من که همیشه سمت تاریک ماهم چیست؟

من فقط به زمین پشت کرده ام...

قیصر بهرامی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم

چای می نوشم، ولی از اشک فنجان پر شده

اخلاقی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 آبان 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

جهان اول جایی است که در آن برای جایزه، از گرسنگان جهان سوم عکس می گیرند!

م.ج

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

حرف های دلم را هرگز کسی نمی فهمد؛

فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید که در زیر خاک،

گلویم را به تاراج می برند!

میرزایف

نوشته شده در تاريخ شنبه 27 مهر 1392برچسب:, توسط حسن سلمانی |

کافه چی!

قهوه ام را شیرین کن...

آن روزها که تلخ می خوردم؛

روزگارم شیرین بود!!!

نیروانا جم

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.